فرزند بیشتر = زندگی با برکت‌تر

پیامبراکرم(ص) می فرماید:

خانه ای که درآن بچه نیست، برکت درآن نیست.

بایگانی
نویسندگان

۳ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «روزی» ثبت شده است

وَلَا تَقْتُلُوا أَوْلَادَکُمْ خَشْیَةَ إِمْلَاقٍ ۖ نَّحْنُ نَرْزُقُهُمْ وَإِیَّاکُمْ ۚ إِنَّ قَتْلَهُمْ کَانَ خِطْئًا کَبِیرًا
و از بیم تنگدستى فرزندان خود را مکشید. ماییم که به آنها و شما روزى مى‌بخشیم. آرى، کشتن آنان همواره خطایى بزرگ است.

  • حمید

بسماللهالرّحمنالرّحیم(۱)


مسئله ى جمعیّت که بجد هم مورد بحث و اختلاف نظر در جامعه است، مسئله ى بسیار مهمّى است. بلاشک از نظر سیاست کلّى کشور، کشور باید برود به سمت افزایش جمعیّت؛ البتّه به نحو معقول و معتدل. همه ى اشکالات و ایرادهایى که وارد میشود - که بعضى از اشکالاتى را هم که مطرح میکنند ما دیده ایم - قابل برطرف شدن و قابل پاسخ دادن است.


آنچه مهم است این است که کشور ما با ظرفیّت طبیعى و با ویژگى جغرافیاى سیاسى خود احتیاج دارد به یک جمعیّت بیشتر؛ علاوه بر این -همانطور که قبلاً هم گفتهایم- مسئلهى نماى جوان براى کشور یک مسئلهى اساسى و مهم و تعیینکننده است. آنطورى که اهل علم و اهل تحقیق بررسى کردهاند و جوانب قضیّه را ملاحظه کردهاند و آمارها را مورد مداقّه قرار دادهاند، ما اگر چنانچه با این شیوهاى که امروز داریم حرکت میکنیم پیش برویم، در آیندهى نهچندان دور، یک کشور پیرى خواهیم بود که علاج این بیمارى پیرى هم درحقیقت در دسترس نیست؛ حالا نه [اینکه] در دسترس ما نیست، [بلکه] در دسترس هیچ کس نیست؛ یعنى امروز کشورهایى که در دنیا دچار پیرى شدهاند و قدرت «زاد و ولد» خودشان را از دست دادهاند، به دشوارى میشود گفت که راه علاجى براى حلّ این مشکل دارند. ما هم طبعاً با همین مشکل مواجه خواهیم شد؛ و نباید بگذاریم به اینجا برسد. البتّه مبانى اسلامى و تفکّر اسلامى در زمینهى جمعیّت و افزایش جمعیّت و با توجّه به وضع جغرافیاى سیاسى منطقه و کشور جمهورى اسلامى یک چیزهاى روشن و واضحى است.

 همایشى که آقایان گذاشتید، به نظر من جزو کارهاى بسیار خوب است. یعنى ما نمیخواهیم این قضیّه را با شعار و با «صلوات بفرستید تمام بشود» و مانند اینها پیش ببریم؛ میخواهیم مسئله به شکل عمیق و علمى حل بشود؛ گرههاى ذهنىاى که وجود دارد باز بشود، حقیقت قضیّه روشن بشود و به اعتقاد من ما میتوانیم این کار را بکنیم؛ یعنى متفکّرین ما و صاحبان دانشِ مرتبط با مسئلهى جمعیّت - در هر بخشى از بخشها - میتوانند در این زمینه منطق صحیح و قابل قبولى را ارائه کنند. این همایش البتّه قدم اوّل است، یعنى قدم ابتدایى است، [امّا] از گذاشتن قانون بهنظر من مهمتر است؛(۲) چون فرهنگسازى در این مسئله مثل خیلى از مسائل دیگر اجتماعى، حرف اوّل را میزند؛ باید فرهنگسازى بشود که متأسّفانه امروز این فرهنگسازى نیست، تعطیل است؛ با اینکه حالا گفتهشده، ما هم گفتهایم، دیگران هم گفتهاند، در مجلس هم مطرح شده، بعضىها هم کم و بیش اینجا و آنجا بحث میکنند، لکن کار فرهنگى به معناى صحیح انجام نگرفته. بهنظر من این کارِ شما کار خوبى است، کار مناسبى است؛ منتها اکتفا نکنید به اینکه یک میزگردى تشکیل بشود و سخنرانىاى گذاشته بشود و بعد مثلاً تعدادى مقاله چاپ بشود؛ اینها کارهاى لازمى است، امّا ناکافى است؛ بایستى از امکاناتى که در کشور وجود دارد استفاده کنید، فکر را در کشور بگسترانید؛ آنوقت فکرى هم که گسترش پیدا میکند، باید فکر عمیق و اساسى و منطقى و قانعکننده براى هر کسى باشد؛ بنابراین باید کار بشود روى این مسئله که لابد آقایان این کار را کردهاید. من معمولاً وقتى گروهها و افرادى دنبال این هستند که مثلاً یک گردهمایى و همایشى را ترتیب بدهند، همیشه سفارش میکنم، میگویم شما اَمَد(۳) را نزدیک قرار ندهید؛ یعنى فرصت قرار بدهید براى اینکه بتوانید کار بکنید، تا آنچه بُروز میکند در این همایش، یک چهره و نماى مطلوبى داشته باشد، آبرومند باشد. و لابد آقایان این کار را کردهاید؛ چون بحمدالله شما اهل فضل و اهل تحقیق هستید و مؤسّسهى شما، مؤسّسهاى است که سابقهى خوبى در این زمینهها دارد؛ لکن کار را به اینجا متوقّف نکنید.

جوانب قضیّه را بسنجید، ببینید چه چیزهایى است که موجب میشود جامعه ى ما دچار میل به کم فرزندى بشود. این میل به کم بودن فرزند، یک عارضه است؛ والّا انسان به طور طبیعى فرزند را دوست میدارد. چرا ترجیح میدهند افرادى که فقط یک فرزند داشته باشند؟ چرا ترجیح میدهند فقط دو فرزند داشته باشند؟ چرا زن به شکلى، مرد به شکلى پرهیز میکنند از فرزنددارى؟ اینها را بایستى نگاه کرد و دید عواملش چیست؛ این عوامل را پیدا کنید، براى علاج این عوامل بیمارى زا - که به اعتقاد بنده اینها عوامل بیمارى زا است - متخصّصین و صاحبان اندیشه را بخواهید فکر کنند. فرض کنید مثلاً بالا رفتن سنّ ازدواج؛ خب بلاشک یکى از چیزهایى که بارورى را محدود میکند، بالا رفتن سنّ ازدواج است؛ خب، این یکى از کارهایى است که باید در کشور فکر بشود. چرا سنّ ازدواج در کشور ما بالا رفته؟ مگر جوان هفده ساله، هجده ساله، نوزده ساله، احتیاج ندارد به اطفاء نیاز جنسى و غریزه ى جنسى؟ ما باید به این فکر کنیم. خب، از آن طرف میگویند که اینها خانه ندارند، شغل ندارند، درآمد ندارند؛ ببینیم چگونه میشود کارى کرد که همه ى اینها با هم جمع بشود. ما نباید تصوّر بکنیم که حتماً بایستى یک نفرى یک خانه ى مِلکى داشته باشد، یک شغل درآمددارى داشته باشد، بعد ازدواج بکند؛ نه، اِنَ یَکونوا فُقَرآءَ یُغنِهِمُ اللهُ مِن فَضلِه؛(۴) این قرآن است [که ] با ما دارد این جور حرف میزند. یعنى همه ى آن گره هاى ذهنى اى را که وجود دارد در این زمینه، باید شما باز کنید، یعنى شأن شما و همایشى از این قبیل، این است که بایستى این کار فکرى و علمى را بکند؛ یعنى صرفاً بیان فکر، بیان خواست و حتّى شعارهایى در این زمینه نباشد. واقعاً کار بشود، کار فکرى بشود؛ عوامل کاهش جمعیّت و موجبات افزایش جمعیّت به نحو مطلوب و با اعتدال متناسب، درست سنجیده بشود، مطرح بشود [تا] اقناع بشوند افکار نخبگان. در این زمینه خب الان عامّه ى مردم، بعضى ها متدیّنند، بعضى ها متعبّدند، وقتى گفته میشود، میروند سراغ بارورى بیشتر؛ لکن نخبگان جامعه باید قانع بشوند، باید مسئله را قبول کنند؛ اگر نخبگان قبول کردند، کار سهل میشود، کار فرهنگ سازى آسان میشود. در این زمینه ها ان شاءالله بایستى آقایان تلاش کنید و امیدواریم ان شاءالله موفّق باشید.

بنده همچنان معتقدم کشور ما کشور هفتاد و پنج میلیونى نیست؛ کشور ما کشور صد و پنجاه میلیونى [است]؛ حالا ما دستِکم را گرفتیم گفتیم صد و پنجاه میلیون؛ بیشتر هم میشود گفت. قطعاً این کشور با این سطح وسیع، با این تنوّع آبوهوایى، با این امکانات فراوان زیرزمینى، با این استعداد بالقوّهى علمى که در این کشور وجود دارد، میتواند یک کشور پرجمعیّتى باشد و انشاءالله خودش هم این جمعیّت را اداره کند؛ یعنى همچنان که ما فکر میکنیم که اگر چهار پنج بچّه افتاد روى دوش یک خانواده وضع زندگیشان چگونه خواهد شد، فکر این را هم بکنید که این چهار پنج بچّه وقتى بزرگ شدند و کارى پیدا کردند و شغلى پیدا کردند چه کمکى میتوانند به پیشرفت کشور بکنند؛ یعنى این را هم باید فکر کرد.

 یک نگاه مقلّدانهاى به زندگى غربى یا به زندگى اروپایى وجود داشته که به اینجاها منتهى شده و میراث آن به ماها رسیده؛ ما هم در یک برههاى از زمان غفلت کردیم، کارى که باید انجام بدهیم انجام ندادیم. درحالىکه امروز در [بعضى از] همین کشورهاى غربى از کاهش بارورى دارند زیان مىبینند و پشیمانند، و در بعضى از کشورهاى غربى مطلقاً کاهش بارورى وجود ندارد؛ یعنى خانوادههاى پرجمعیّت، مثلاً خانوادهى آمریکایى با ده دوازده بچّه، چطور خانواده‌ى ایرانى [که] میخواهد از او تقلید کند باید حتماً یک بچّه داشته باشد یا دو بچّه! که این الان وجود دارد و گزارشها و خبرها از این واقعیّت به ما اطّلاع میدهد. انشاءالله که موفّق و مؤیّد باشید.
 
۱) این همایش به همّت معاونت پژوهش مؤسّسه آموزشى و پژوهشى امامخمینى (ره)، روز ۹ آبان سال جارى برگزار شد.
۲) در گزارش حجّةالاسلام آقاتهرانى اعلام شد که پس از تصویب سیاستها و راهبردهاى بحث جمعیّت در شوراى عالى انقلاب فرهنگى، کمیسیون فرهنگى مجلس در حال کار بر روى طرحى است تا پس از طرح آن در صحن مجلس، به عنوان قانون تصویب شود.
۳) پایان

۴) سوره ى نور، بخشى از آیه ى ۳۲

۱۳۹۲/۰۸/۰۶
بیانات در دیدار اعضاى همایش ملى «تغییرات جمعیتى و نقش آن در تحولات مختلف جامعه»

  • حمید

ایران اسلامی به عنوان اصلی‌ترین پایگاه شیعیان جهان همواره گرفتار کشاکشه ی مابین فرهنگ ناب برآمده از خاستگاه ایرانی - اسلامی و فرهنگ تهاجمی از خاستگاه غرب بوده است.

 از ابتدای انقلاب اسلامی ایران گروهک های سکولار به فعالیت خویش پرداخته‌اند این گروه‌ها که گاه با پوشیدن پوستین اسلام تا بدنه‌ی اصلی قوای سه‌گانه نیز نفوذ کرده‌اند اقداماتی را سبب شده‌اند که این اقدامات نه خاستگاه ایرانی دارد و نه خاستگاه اسلامی از آن بر می‌آید. یکی از این اقدامات سکولاریزه کردن تفکر و فرهنگ مردم از راه تبلیغ مبانی لیبرالیسم در ایران است. این گروه‌های غرب‌زده که پیش‌تر با جا انداختن فرهنگ اشرافی گری صدماتی را به بدنه‌ی فرهنگ دینی مردم وارد کرده بوده‌اند با واردکردن گزاره‌های مانند جامعه‌ی مدنی از راه جدایی دین از سیاست خواسته یا ناخواسته باعث بسط تفکر تفرد گرایی در ایران شده‌اند. جدایی دین از سیاست که در مراحل بعدی خود منجر به جدایی دین از تمام ارکان زندگی می‌شود، باعث آن می‌گردد که شعله‌ی روحیه خیرخواهی و عاقبت اندیشی در دل مردم کم فروغ شده و به جای آن زبانه‌های آتش منفعت طلبی ، حرص و طمع شعله‌ور گردد. نتیجه‌ی این رویکرد جدید آن می‌شود که مردم ایران اکنون بر اساس آمارها جز وام گیرنده‌ترین مردم دنیا هستند. وام‌داری که آنها را پیش از گذشته وابسته‌ی به زندگی مادی می‌کند و قلب آنها را از معنویت می‌شورد. این تهی شدن از تفکر دینی منجر به آن می‌شود که افراد صلاح و خیر خویش را تنها در مسائل مادی و دنیوی جست و جو کرده و به آن حرص بورزند. در حالی که بر اساس آموزه‌های اسلام فرد با اعتماد و اعتقاد قلبی به خدا در زندگی خویش به آسایش رسیده و زندگی متعالی را تجربه می‌کند. در حالی که هماورد تفکر تفردگرایی آن می‌شود که فرد تنها به مال‌اندوزی همت گماشته و تنها در جهت رفاه خویش گام بردارد. یکی از اصلی‌ترین مظاهر تقابل دیدگاه دینی و سکولار در ایران را می‌توان در مسئله‌ی فرزند آوری جست و جو کرد.

در جبهه مذهبی با بن‌مایه‌ی که از آموزه‌های دینی گرفته‌اند و با غایتی که از سبک زندگی متعالی برای خویش ترسیم می‌کنند، با استناد به احادیث و روایات به تبلیغ و انجام فریضه‌ی فرزند آوری می‌پردازند، زیرا این گروه اعتقاد دارند که مبنای مادی زندگی آنان رزق و روزی تعیین گشته از طرف حق باری‌تعالی است و نسبت به صدق گفتار پیامبر صله الله علیه و آله مبنی بر آن که "خانه‌ای که درآن بچه نیست، برکت در آن نیست " اعتقاد راسخ دارند.در برابر این گروه که معاش خود را در آنچه خدا مقدر کرده است می‌پندارند گروه دومی قرار می‌گیرند که در نتیجه‌ی تفکر تفرد گرایی و سکولاریسم به سمتی رفته‌اند که بانک و نظام مالی را به عنوان خدای خویش برگزیده و خود را وام‌دار آن می‌پندارند. برایند این تفکر آن می‌شود که فرد به فرزند به عنوان المانی مزاحم در مال‌اندوزی بنگرد که تولد آن نتیجه‌ی جز بیشتر وام‌دار کردن خانواده ندارد. این چنین افرادی با این تفکر به سبب سبک زندگی که بر گزیده‌اند فرزند بیشتر را مقابل فقر بیشتر قرار می‌دهد زیرا که در سبک زندگی ماشینی که نیل رسیدن رفاه مادی مبنا قرار می‌گیرد، راه و روشی پایه‌گذاری می‌گردد که در آن اعضای خانواده به سبب تفرد گرایی از یکدیگر جدا افتاده‌اند و نه در یک نظام واحد همراه هم باشند. به موجب شکل‌گیری خانواده‌های منفرد است که شغل افراد از زندگی و تفریح آنان منفک گشته و اعضای خانواده فرد به فرد تنها به فکر خویش و طمع‌ها و تمناهای مادی خویش‌اند. در این نسل یعنی نسل تفردگرایان فرزندها هر یک نه شیرینی زندگی و نه حتی هدف و غایت تشکیل خانواده‌اند بلکه فرزندان آفت های هستند که بار مالی مضاعفی را به خانواده تحمیل می‌کنند. این تفکر که خاستگاه خود را از نظام سرمایه‌داری و تفکر وام‌دار بودن گرفته است اکنون در ایران اسلامی به سبب سال‌ها سیاست‌گذاری نادرست ریشه دوانده است و به یکی از معضلات جدی تبدیل کشته است. امید است با  بصیرتی که مردم شیعه ایران از خود نشان می‌دهند در آینده‌ی نه چندان دور شاهد بازگشت سبک زندگی اسلامی باشیم که در آن همدلی و آسایش باعث برکت رزق و رفاه گردد و نه آنکه وام‌دار بودن و تفرد مبنای زندگی افراد قرار گیرد.

  • فراز صباحی