فرزند بیشتر = زندگی با برکت‌تر

پیامبراکرم(ص) می فرماید:

خانه ای که درآن بچه نیست، برکت درآن نیست.

بایگانی
نویسندگان

۳ مطلب توسط «فراز صباحی» ثبت شده است

زن به عنوان یک انسان تحت عنوان اشرف مخلوقات در نظام هستی برگزیده شد تا دوشادوش مرد راه سعادت را از طریق خلیفه‌الله بودن طی کند. جامعه‌ی بشری رشد و نمو خود را مدیون زنانی است که با ایفای نقش مادری خود نه تنها فرزندان شایسته را تربیت کرده‌اند بلکه در طول این تربیت جامعه‌های تراز را رقم‌زده‌اند. از این رو نگاه به زن یک نگاه مقدس است که برآیند ناشی از آن منتج به جامعه‌ی سازی می‌شود. بنابراین در تاریخ بشری ماهیت زن را نمی‌توان منفک از نقش مادری وی در نظر گرفت.

 اما در جامعه‌ی مدرن امروز نگاه به زن رنگ و بویی جدید به خود گرفته است، به طوری که زن که پیش از این به عنوان مادر مورد ستایش بود اکنون به عنوان کالایی به آن نگاه می‌شود که نقشی جز سودآوری برای نظام سرمایه‌داری ندارد نقشی که در محترمانه‌ترین شقوق خود از زن یک نیروی کار و کارگر اجتماعی می‌سازد که حقوق اجتماعی‌اش محدود در نظام مالی است که در آن کار می‌کند. نقشه زیر بیان‌کننده‌ی کشور های است که در آن به زنان بعد از تولد فرزندان مرخصی اهدا می‌شود. در حالی که امریکا به عنوان کشوری با سیستم لیبرال دموکراسی آموزه‌های نظام اقتصادی لیبرال را در جامعه‌ی خویش پیاده کرده است از زنان حق مادر بودن را گرفته و آنها به روبات های کارگر بدل کرده است، زیرا که نیمی از جمعیت جهان را زنان تشکل می‌دهد و این مخلوقات می‌توانند با کار کردن خود سود چشم‌گیری را برای اقتصاد به همراه بیاورند. در این نگاه سودمحور است که به زنان در آمریکا حتی یک روز نیز مرخصی زایمان داده نمی‌شود. از سوی دیگر در اسلام همواره به نقش مادری زن تاکید شده است و زن به عنوان یک مادر در اولویت و رأس امور قرار داده شده است در همین راستا است که پیامبر اسلام در توصیه‌ی خود به  ابوهریره ولی را مؤکدا به خدمت به مادر سفارش می‌کند. صحیح بخاری در این باره بیان  می‌کند : از ابوهریره روایت شده است که مردی به نزدیک رسول‌الله آمد و گفت: یا رسول‌الله، از مردم چه کسی را خدمت کنم؟ رسول گفت: مادرت را" مرد گفت: دیگر چه کسی را؟ رسول گفت: مادرت را. مرد بار دیگر پرسید: پس از او چه کسی را؟ رسول گفت: "مادرت را" چون برای بار چهارم مرد پرسید: دیگر چه کسی را خدمت کنم؟ رسول گفت: "پدرت را"

در جوامع مدرن با سیاست‌گذاری های سیستم لیبرالی و به‌واسطه‌ی خدمات گروه‌های فمینیستی، زن جایگاه اصلی خویش را گم کرده و به قهقرای سیستم اقتصادی سقوط کرده است، سقوطی که در ژرفای آن به زن از دو دریچه نگاه می‌شود دریچه‌ی اول کالای جنسی بودن زن و دریچه‌ی دوم نیروی کار انسانی بودن زنان است. این‌گونه است که زن به عنوان مادر از منشأ اصلی آفرینش خود قطع رابطه کرده و مهمی چون تربیت فرزندان و جامعه سازی را مورد غفلت قرار می‌دهد. زیرا که زن اکنون و در این نظام یا باید پاسخگویی فریاد های کودک خویش باید و یا فریاد های که از شغل و جامعه‌ی لیبرال بر سرش نازل می‌شود. این در حالی است که زن در عمل حق انتخابی ندارد و با سیاست‌گذاری های که صورت گرفته است ناچار است به فریاد های شغلی خود برسد و از کودک خویش غافل شود. غفلتی که نتیجه‌های زیان باری برای جامعه به همراه دارد. در همین راستا است که سیاست‌گذاران صهیونیستی راه برده کردن جوامع مختلف را در تمرکز بر مادر زدایی جوامع یافته‌اند و صراحتاً در پروتکل های خویش اذعان می‌کنند : "اگر می‌‌خواهیم نسل‌ آینده را تحت سلطه خود قرار دهیم باید خانواده را تخریب کنیم و محور اصلی خانواده که مادر است باید هدف قرار بگیرد." همین مسئله کلید این نکته است که چرا آمریکایی امروز استقلال خود را در برابر تفکر صهیونیستی در جهان از دست داده است و کاملاً به بردگی این تفکر در آمده است زیرا که اکنون بعد از سال‌ها تلاش تفکر مادر زدایی در آمریکا به گونه‌ی برای این محافل مثمر ثمر واقع شده است که دیگر حتی برای مادران یک روز نیز مرخصی زایمان در نظر گرفته نمی‌شود.

نهایتاً این کودکان جامعه هستند که آینده‌سازان و برکت آن جامعه به شمار می روند. کودکانی که در بدو تولد خویش با جدا شدن بند ناف آنها وابستگی فیزیکی خویش را با مادران خود از دست داده و از این لحاظ مستقل می‌شوند اما در حقیقت این آغازی است بر وابستگی بیشتر آنها در ابعاد عاطفی که این ابعاد حضور فیزیکی زن را به عنوان نقش مادی در کنار خود لازم دارد. تا مادران به این واسطه بتوانند رسالت تربیتی خود را به نحو احسنت به اجرا در آورند و فرزندانی آزاده و آزاداندیش را در جهت جامعه  سازی تربیت کنند.

 
  • فراز صباحی

ایران اسلامی به عنوان اصلی‌ترین پایگاه شیعیان جهان همواره گرفتار کشاکشه ی مابین فرهنگ ناب برآمده از خاستگاه ایرانی - اسلامی و فرهنگ تهاجمی از خاستگاه غرب بوده است.

 از ابتدای انقلاب اسلامی ایران گروهک های سکولار به فعالیت خویش پرداخته‌اند این گروه‌ها که گاه با پوشیدن پوستین اسلام تا بدنه‌ی اصلی قوای سه‌گانه نیز نفوذ کرده‌اند اقداماتی را سبب شده‌اند که این اقدامات نه خاستگاه ایرانی دارد و نه خاستگاه اسلامی از آن بر می‌آید. یکی از این اقدامات سکولاریزه کردن تفکر و فرهنگ مردم از راه تبلیغ مبانی لیبرالیسم در ایران است. این گروه‌های غرب‌زده که پیش‌تر با جا انداختن فرهنگ اشرافی گری صدماتی را به بدنه‌ی فرهنگ دینی مردم وارد کرده بوده‌اند با واردکردن گزاره‌های مانند جامعه‌ی مدنی از راه جدایی دین از سیاست خواسته یا ناخواسته باعث بسط تفکر تفرد گرایی در ایران شده‌اند. جدایی دین از سیاست که در مراحل بعدی خود منجر به جدایی دین از تمام ارکان زندگی می‌شود، باعث آن می‌گردد که شعله‌ی روحیه خیرخواهی و عاقبت اندیشی در دل مردم کم فروغ شده و به جای آن زبانه‌های آتش منفعت طلبی ، حرص و طمع شعله‌ور گردد. نتیجه‌ی این رویکرد جدید آن می‌شود که مردم ایران اکنون بر اساس آمارها جز وام گیرنده‌ترین مردم دنیا هستند. وام‌داری که آنها را پیش از گذشته وابسته‌ی به زندگی مادی می‌کند و قلب آنها را از معنویت می‌شورد. این تهی شدن از تفکر دینی منجر به آن می‌شود که افراد صلاح و خیر خویش را تنها در مسائل مادی و دنیوی جست و جو کرده و به آن حرص بورزند. در حالی که بر اساس آموزه‌های اسلام فرد با اعتماد و اعتقاد قلبی به خدا در زندگی خویش به آسایش رسیده و زندگی متعالی را تجربه می‌کند. در حالی که هماورد تفکر تفردگرایی آن می‌شود که فرد تنها به مال‌اندوزی همت گماشته و تنها در جهت رفاه خویش گام بردارد. یکی از اصلی‌ترین مظاهر تقابل دیدگاه دینی و سکولار در ایران را می‌توان در مسئله‌ی فرزند آوری جست و جو کرد.

در جبهه مذهبی با بن‌مایه‌ی که از آموزه‌های دینی گرفته‌اند و با غایتی که از سبک زندگی متعالی برای خویش ترسیم می‌کنند، با استناد به احادیث و روایات به تبلیغ و انجام فریضه‌ی فرزند آوری می‌پردازند، زیرا این گروه اعتقاد دارند که مبنای مادی زندگی آنان رزق و روزی تعیین گشته از طرف حق باری‌تعالی است و نسبت به صدق گفتار پیامبر صله الله علیه و آله مبنی بر آن که "خانه‌ای که درآن بچه نیست، برکت در آن نیست " اعتقاد راسخ دارند.در برابر این گروه که معاش خود را در آنچه خدا مقدر کرده است می‌پندارند گروه دومی قرار می‌گیرند که در نتیجه‌ی تفکر تفرد گرایی و سکولاریسم به سمتی رفته‌اند که بانک و نظام مالی را به عنوان خدای خویش برگزیده و خود را وام‌دار آن می‌پندارند. برایند این تفکر آن می‌شود که فرد به فرزند به عنوان المانی مزاحم در مال‌اندوزی بنگرد که تولد آن نتیجه‌ی جز بیشتر وام‌دار کردن خانواده ندارد. این چنین افرادی با این تفکر به سبب سبک زندگی که بر گزیده‌اند فرزند بیشتر را مقابل فقر بیشتر قرار می‌دهد زیرا که در سبک زندگی ماشینی که نیل رسیدن رفاه مادی مبنا قرار می‌گیرد، راه و روشی پایه‌گذاری می‌گردد که در آن اعضای خانواده به سبب تفرد گرایی از یکدیگر جدا افتاده‌اند و نه در یک نظام واحد همراه هم باشند. به موجب شکل‌گیری خانواده‌های منفرد است که شغل افراد از زندگی و تفریح آنان منفک گشته و اعضای خانواده فرد به فرد تنها به فکر خویش و طمع‌ها و تمناهای مادی خویش‌اند. در این نسل یعنی نسل تفردگرایان فرزندها هر یک نه شیرینی زندگی و نه حتی هدف و غایت تشکیل خانواده‌اند بلکه فرزندان آفت های هستند که بار مالی مضاعفی را به خانواده تحمیل می‌کنند. این تفکر که خاستگاه خود را از نظام سرمایه‌داری و تفکر وام‌دار بودن گرفته است اکنون در ایران اسلامی به سبب سال‌ها سیاست‌گذاری نادرست ریشه دوانده است و به یکی از معضلات جدی تبدیل کشته است. امید است با  بصیرتی که مردم شیعه ایران از خود نشان می‌دهند در آینده‌ی نه چندان دور شاهد بازگشت سبک زندگی اسلامی باشیم که در آن همدلی و آسایش باعث برکت رزق و رفاه گردد و نه آنکه وام‌دار بودن و تفرد مبنای زندگی افراد قرار گیرد.

  • فراز صباحی

یکی از اصلی‌ترین سیاست های استکبار جهانی کاهش جمعیت در کشور های جهان سوم است. هنری کیسینجر از استراتژیست های ارشد آمریکایی در این باره می‌گوید:

 سیاست کاهش جمعیت باید در اولویت سیاست خارجه آمریکا در قبال کشور های جهان سوم باشد، زیرا که رشد و شکوفایی اقتصاد آمریکا وابسته به مواد معدنی است که از خارج این کشور وارد می‌شود مخصوصاً از کشور های کمتر توسعه‌یافته

 

 Depopulation should be the highest priority of foreign policy towards the third world, because the US economy will require large and increasing amounts of minerals from abroad, especially from less developed countries.

 

http://www.rense.com/general59/kissingereugenics.htm

  • فراز صباحی