فرزند بیشتر = زندگی با برکت‌تر

پیامبراکرم(ص) می فرماید:

خانه ای که درآن بچه نیست، برکت درآن نیست.

بایگانی
نویسندگان

۲ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «مادر» ثبت شده است

مصاحبه ای که از نظرتان می‌گذرد گفت‌وگویی است با مادر جوان یک خانواده ۱۰نفره. مادر پرجمعیت‌ترین خانواده جوان ایرانی طی گفت وگویی اعلام کرده که در سن ۱۴ سالگی ازدواج کرده و ۸ فرزند حاصل این ازدواج است.



*در مورد خودتان بفرمایید؛ متولد چه سالی هستید؟ چه تحصیلاتی دارید؟ و چند فرزند دارید؟

حداد هستم؛ ۲۸ ساله، متولد سال ۶۲ تا سال دوم دبیرستان درس خواندم و بعد ازدواج کردم و بعد از ازدواج وارد حوزه شدم؛ ۴ سال حوزه درس خواندم. الان هم مادر ۸ فرزند هستم.

*در چه سنی ازدواج کردید؟

حدود ۱۴ سالگی ازدواج کردم.

*همسرتان چند سال داشتند؟

همسرم ۱۶ سال داشتند.

از ابتدای ازدواج مستقل زندگی کردید؟ همسرتان از همان ابتدای زندگی منبع درآمد داشتند؟

درآمد همان شهریه طلبگی بود؛ ۲ سال و نیم منزل پدرشوهرم زندگی کردیم و بعد برای طرح هجرت به یکی از روستاهای رفسنجان به نام امین شهر انار رفتیم. ۳ سال آنجا بودیم پسر سومم آنجا به دنیا آمد. برگشتیم قم؛ یک خانه اجاره کردیم. چند سال قم بودیم و بعد ۲ سال رفتیم بابل. در بابل همسرم ۲ سال تدریس داشتند و کارهای تبلیغ می کردند و بعد مجدد برگشتیم قم و الان هم قم زندگی می کنیم.

اولین فرزند شما چند سال بعد از ازدواجتان به دنیا آمد؟

من ۵ ماه بعد از ازدواج باردار شدم.

* آن زمان با خواست خودتان باردار شدید؟ آمادگی روحی داشتید؟

بله، من خودم سبزواری هستم و در قم تنها بودم، به خاطر تنهایی خودم بچه آوردم؛ بعد دیدم بچه آوردن خیلی خوب و شیرین است.

 

*فاصله سنی فرزندانتان چقدر است؟

بچه اولم متولد سال ۷۷، بچه دوم ۷۹ و باقی فرزندانم، به جز فرزند چهارم و پنجم که یکسال فاصله سنی دارند، باقی همه دو سال تفاوت سنی دارند.

*اشاره کردید خانواده خودتان پیش شما نیستند. اوایل ازدواج در بزرگ کردن بچه ها کسی به شما کمک می کرد؟

پدرشوهر و مادرشوهرم هم بودند. شوهرم هم کمک می کردند؛ البته الان به خاطر مشغله کاری و فعالیت در یکی از گروه های جهادی اصلاً خانه نیستند، اما اوایل وقت آزاد بیشتری زیاد داشتند و کمک می کردند.

*یکی از دغدغه های خانواده ها برای فرزندآوری بحث معیشت است. می گویند وقتی درآمد کافی نداریم و به سختی معیشت خودمان را تأمین می کنیم، چگونه چند فرزند داشته باشیم؟ درآمد شما به چه صورت است؟ آیا نگران معیشت فرزندانتان نیستید؟ تاکنون به مشکلی در این زمینه برخوردید؟

به عقیده من روزی دست ما نیست و روزی دهنده خداست. و لا تقتلوا اولادکم من املاق نحن نرزقکم و ایاهم تا به حال هم درآمد ما از طلبگی بوده است. شکر خدا تاکنون شوهرم نه از جایی قرض گرفته، نه وامی گرفته، حتی همه از ما قرض می گیرند، نه اینکه خیلی پول داشته باشیم، ولی خدا در همین درآمد کممان برکت قرار داده است. خدا را شکر تاکنون محتاج کسی نبودیم. البته بچه های ساده و قانعی هم داریم.

داستانی تعریف کنم، یکی از تاجران تهرانی بود که یک مدتی خانه نشین می شود. از او سئوال می کنند چرا خانه نشین شدی؟ می گوید من زمین های کشاورزی زیاد دارم یک بار سر زمین بودم زنبوری می آمد مرتب گندم بر می داشت و می برد. تعجب کردم زنبور که گندم نمی خورد؟ دنبالش رفتم دیدم زنبور گندم را می برد داخل خرابه ای. در این خرابه گنجشک کوری زندگی می کند که وقتی صدای بال زدن زنبور را می شنود، دهانش را باز می کند و زنبور، گندم را می اندازد داخل دهان گنجشک.

خداوند بارها در قرآن فرموده به خاطر روزی بچه هایتان را نکشید. همان خدایی که به بچه در رحم مادر با بند ناف غذا می رساند، بعد از تولدش هم روزی اش را فراهم می کند.

*شما در زندگی خودتان با شهریه طلبگی چطور معیشت را مدیریت می کنید؟ چون فکر نمی کنم این شهریه خیلی بالا باشد، با ۸ فرزند و اجاره خانه، خوراک و پوشاک و ….؟

این بحث در فکر ما نمی گنجد که خداوند چگونه برکت به مال می دهد. یک ریاضی دان می رود پیش یکی از علما و به او می گوید: «چرا شما می گویید اگر خمس بدهید مالتان ۲ برابر می شود؟ هر عاقلی می داند اگر از ۵ تا ۱ دانه برداریم می شود ۴ ولی شما می گویید می شود۱۰ تا.» آن عالم می گوید: سگ زاد و ولدش زیاد است و در هر نوبت زایمان توله های زیادی به دنیا می آورد ولی گوسفند سالی یک زایمان دارد. از طرفی انسان ها از سگ تغذیه نمی کنند و گوشتش را نمی خورند، ولی گوشت گوسفند را می خورند. بیماری، گوسفند را بیشتر از سگ از پا در می آورد و می کشد و… بر طبق این موارد، الان دنیا باید پر از گله سگ باشد، ولی پر از گوسفند است.» این برکت خدا برای ما غیرقابل فهم است.

*یعنی شما از ابتدا اصلاً دغدغه معیشتی نداشتید؟ و همه چیز راحت بوده است؟

نه، آسان نبوده است. یا یک بار همسرم رفته بودند تبریز. قم هوا خیلی سرد بود و آن زمان ۵ بچه داشتم، همه بچه ها مریض شدند. من ۲ تا ۲ تا می بردمشان دکتر. کسی هم نبود کمکم کند. تنها بودم. تا اینکه یک شب دو تا از بچه ها تب ۴۰ درجه کردند و من خیلی سعی کردم تبشان را پایین بیاورم ولی نشد. بردمشان دکتر، دکتر گفت یکی از بچه ها باید بستری شود. من دیدم نمی توانم بچه ها را در خانه تنها بگذارم یا این بچه را در بیمارستان بگذارم، از طرفی وضعیت مالی ام هم خیلی جور نبود. به دکتر گفتم هر کاری لازم است بگویید در خانه انجام می دهم.

*شما گفتید بارداری سختی دارید. ازطرفی زمان بارداری تان هم ممکن است همسرتان به خاطر نوع کاری که دارند کنارتان نباشند تا حداقل در امورات خانه کمکی به شما بکنند. چه چیزی باعث شده از همان ابتد تصمیم بگیرید فرزندان بیشتری بیاورید و این دوران سخت بارداریتان را تکرار کنید؟

آدم وقتی در راه سختی می رود، وقتی هدفش مشخص شده باشد، وقتی بداند به چه چیزی می خواهد برسد، در این مسیر سختی ها برایش شیرین می شود. ولی وقتی آدم فکر کند یک مادر از زمان شروع بارداری تا زمان زایمان، اجر هزاران شهید را دارد، برایش این سختی ها آسان می شود. وقتی پیامبر می گوید وقتی بچه ای در امتم به دنیا می آید، از انچه که خورشید بر آن می تابد برای من با ارزش تر است، و لولود فی امتی احب مما طلعت علیه الشمس، معلوم است که آدم باز هم بچه می آورد. پیش آمده بعد از زایمانم، زمانی که فرزندم را شیر می دهم، دوستانم از من پرسیده اند باز هم می خواهی بچه بیاوری؟ می گویم: شاید به خاطر درد جسمی ام گاهی با خودم فکر کنم نه، ولی بعد به خودم می گویم خدایا من نمی توانم خود را از تمام این ثواب ها محروم کنم. حیف است.

*خانواده شما و همسرتان چقدر حمایت روحی و معنوی از شما می کنند؟ با فرزندآوری متعدد شما موافقند یا مخالف؟

خانواده شوهرم معتقد به بچه زیاد هستند، اما خانواده خودم یک مقدار به خاطر شرایط جسمی خودم نگرانند مخصوصاً مادرم. ایشان فکر می کنند فقط همسرم دوست دارند و من مجبورم و من می گویم خودم هم راضی هستم. ایشان هم راضی می شوند.

*خانم ها اغلب بعد از بارداری دچار افسردگی و بی حوصلگی می شوند و به سختی می توانند به امورات خانه و حتی فرزندشان برسند. خب شما تقریباً پشت سر هم تجربه بارداری دارید. از لحاظ روحی در چه شرایطی هستید؟

این بحث بر می گردد به همان صحبت قبلی ام؛ وقتی آدم هدفش را مشخص کرده باشد، در راه رسیدن به آن هدف با هر سختی مقابله می کند. با یک کسی صحبت می کردم گفتم: شما درس می خوانید گفت بله درس خواندن را خیلی دوست دارم، حتی بچه هایم را می گذارم منزل مادرم و می روم درس می خوانم. گفتم: شما چون درس خواندن را دوست دارید، در راهش هر سختی را تحمل می کنید.

من با افرادی که می خواهند مثل من چند فرزند داشته باشند صحبت می کنم و می گویم باید از نظر روحی و باوری با خودتان کنار بیایید. وقتی آدم خودش نخواهد، کوچکترین مشکلی او را از پا درمی آورد. به خصوص بحث افسردگی بعد از زایمان که برای همه خانم ها هست. البته بستگی به شوهرشان هم دارد که چقدر به خانم رسیدگی کند. البته باز هم تأکید می کنم اگر هدف مشخص باشد، انسان ضربه نمی بیند.

*شما از همان ابتدا خودآگاه و با هدف مشخص اقدام به این کار کردید؟

بله، کاملاً.

*یک مقدار از وضعیت منزلتان برایمان بگویید؛ اینکه منرلتان چند اتاق دارد؟ بچه ها اتاق مستقل دارند؟ چه امکاناتی برای بچه ها در منزل دارید؟

فضای مفید خانه ما ۲ تا اتاق است؛ یک اتاق اتاق نشیمن است و یک اتاق دیگر هم اختصاص به کارها و مراجعات همسرم دارد. البته دو اتاق کوچک هم در انتهای حیاط داریم که وسایلمان را در آنجا گذاشته ایم.

*چه امکاناتی برای بچه ها فراهم کرده اید؛ پلی استیشن، بازی های جدید، کامپیوتر و…؟

بچه هایی که با هم بازی می کنند احتیاجی به اسباب بازی ندارند. من خودم شخصاً عقیده دارم بچه هایی که با عروسک، بازی می کنند، خودخواه می شود. من تا به حال به جز یک بار که رفته بودم کربلا و برای بچه هایم دو تا عروسک آوردم، برایشان عروسک و اسباب بازی نخریده ام. بچه هایم با هم بازی می کنند، با هم دعوا می کنند، از حق خودشان دفاع می کنند و… وقتی بچه هایم با هم دعوا می کنند، من طرفداری هیچکدام را نمی کنم. می گویم خودتان مشکلتان را حل کنید. این بچه ها یاد می گیرند که باید از خودشان دفاع کنند و ناز نازی بار نمی آیند.

*شما زایمان هایتان طبیعی بوده است؟ الان بیشتر خانم ها تمایل به سزارین دارند.

بله. بچه هایی که طبیعی به دنیا می آیند، چند درصد با هوش تر هستند از بچه هایی که سزارین می شوند. سلامتی خانم ها در زایمان طبیعی است.

*برای تربیت بچه ها از چه روش تربیتی استفاده می کنید؟ مطالعه می کنید؟
مشکل ما این است که فکر می کنیم بچه که به دنیا آمد، باید او را تربیت کرد؛ در حالیکه اشتباه است. اسلام می گوید از قبل از ازدواج باید به فکر تربیت بچه باشی. می گوید وقتی می روی خواستگاری دقت کن آن دختر یا پسر می تواند مادر یا پدر خوبی برای بچه ات باشد یا نه؟ اما الان این نگاه عوض شده است. فطرت انسان گرایش به خوبی ها دارد.

یکی از معصومین می فرمایند شما سعی کنید بچه را بد تربیت نکنید. اگر بگذاریم از همان ابتدا بچه از کانال کانالی که خدا گفته بزرگ شود، خوب تربیت می شود.

روان شناسی اسلامی اگر بخواهیم بدانیم باید نامه حضرت علی به امام حسن را بخوانیم. البته من کتاب مسئولیت و سازندگی آقای صفایی حائری را هم برای بحث تربیت فرزند پیشنهاد می کنم.

*بچه های شما تاکنون اعتراضی نسبت به امکانات کمترشان در مقایسه با دوستانشان نداشته اند؟

مشخص است که بچه ها گاهی از این دست حرف ها می زنند. اما باز هم این بر می کردد به بحث تربیت که فرزند جوری بار بیاید که این مسائل خیلی برایش مهم نباشد. در این گونه موارد با بچه ها حرف می زنیم و را و روش درست زندگی کردن را بهش می گوییم و بچه می فهمد که دنیا چقدر بی ارزش است. همسرم در این خصوص خیلی با بچه ها با زبان خودشان صحبت می کند. تمام بچه ها بچه های خوبی هستند ما پدر و مادر بچه ها را بد می کنیم.

اگر مادری بعد از یک مهمانی خودش از تجملات و زندگی میزبان با حسرت تعریف کند، بچه هم اینگونه بار می آید. اگر بچه بی ارزشی دنیا را در نگاه پدر و مادرش ببیند، برای او هم این مسائل بی ارزش می شود. اما متاسفانه درد دین در جامعه ما کم شده است. خانواده ها ازینکه نکند بچه به خاطر برخی نداشته ها ناراحت شود، یا به قولی عقده ای شود، هر چیزی که بچه بخواهد بلافاصله برایش تهیه می کنند ولی غافل از اینکه سختی ها انسان های بزرگ تحویل جامعه می دهد.

*من متوجه شدم همسرتان خیلی کم منزل هستند ولی حضور پررنگ و مؤثری دارند. ایشان چه رابطه ای با شما دارند؟ چه اخلاقیات خوبی دارند که می توانید به آقایان توصیه کنید؟

همسرم کم منزل هستند ولی وقتی هستند حضور پررنگی دارند؛ با بچه ها صحبت می کنند. من تربیت خوب بچه ها و احترامی که به ما می گذارند را مدیون شوهرم هستم که با بچه ها رابطه صمیمی دارد. اغلب آقایان وقتی خسته با منزل می آیند و بچه ها سر و صدا می کنند ناراحت می شوند و به خانم می گویند بچه را ساکت کن ولی همسر من اینطوری نیستند.

آقایان باید رعایت خانم هایشان را بکنند. نه اینکه مدام در منزل باشند و کار کنند، بلکه الان اغلب خانم ها گله دارند که همسرانشان کارهای بیرون از منزل را می آورند خانه؛ پای کامپیوتر و لب تاب می نشینند. در حالیکه باید سعی کنند اوقاتشان را با بچه ها و خانواده بگذرانند؛ با بچه ها بیرون بروند، بازی کنند و… ما الان مسافرت های زیادی می رویم. هرچند بیشتر به خاطر کار تبلیغ است. ولی حتی در آنجا هم همسرم بعضی از بچه ها را با خودشان می برند تا به من کمک کنند.

*از بچه هایتان هم برایمان بگویید؛ سن و سالشان، خصوصیات اخلاقی و خوبشان؟

خدا رو شکر یک صفت مشترک بین همه بچه هایم، خصلت دلسوزیست؛ هم نسبت به یکدیگر و هم نسبت به من و پدرشان.
دختر بزرگم، مطهره، اول دبیرستان است؛ رشته معارف در جامعه الزهرا می خواند. دختر دومم محدثه، دوم راهنمایی و فرزند سومم مهدی کلاس پنجم، بچه چهارم مهدیه کلاس سوم و بچه پنجم کوثر کلاس اول، بچه ششم ابوالفضل پیش دبستانی، بچه هفتم فاطمه ۳ ساله و بچه هشتم عباس که ۴ ماهش است.

 

قَالَ رسول الله(صلی الله علیه وآله): تَنَاکَحُوا تَکْثُرُوا فَإِنِّی أُبَاهِی بِکُمُ الْأُمَمَ یَوْمَ الْقِیَامَةِ وَ لَوْ بِالسِّقْطِ. (بحارالأنوار،ط – بیروت،ج۱۰۰/ ۲۲۰/باب ۱ص: ۲۱۶)

(رسول اکرم صلی الله علیه وآله فرمودند: ازدواج و نکاح کنید تا فزونى یابید، من(در قیامت)از کثرت شما بر سایر امّت‏ها مباهات مى‏کنم…)


به نقل از شیعه آنلاین

  • حمید

زن به عنوان یک انسان تحت عنوان اشرف مخلوقات در نظام هستی برگزیده شد تا دوشادوش مرد راه سعادت را از طریق خلیفه‌الله بودن طی کند. جامعه‌ی بشری رشد و نمو خود را مدیون زنانی است که با ایفای نقش مادری خود نه تنها فرزندان شایسته را تربیت کرده‌اند بلکه در طول این تربیت جامعه‌های تراز را رقم‌زده‌اند. از این رو نگاه به زن یک نگاه مقدس است که برآیند ناشی از آن منتج به جامعه‌ی سازی می‌شود. بنابراین در تاریخ بشری ماهیت زن را نمی‌توان منفک از نقش مادری وی در نظر گرفت.

 اما در جامعه‌ی مدرن امروز نگاه به زن رنگ و بویی جدید به خود گرفته است، به طوری که زن که پیش از این به عنوان مادر مورد ستایش بود اکنون به عنوان کالایی به آن نگاه می‌شود که نقشی جز سودآوری برای نظام سرمایه‌داری ندارد نقشی که در محترمانه‌ترین شقوق خود از زن یک نیروی کار و کارگر اجتماعی می‌سازد که حقوق اجتماعی‌اش محدود در نظام مالی است که در آن کار می‌کند. نقشه زیر بیان‌کننده‌ی کشور های است که در آن به زنان بعد از تولد فرزندان مرخصی اهدا می‌شود. در حالی که امریکا به عنوان کشوری با سیستم لیبرال دموکراسی آموزه‌های نظام اقتصادی لیبرال را در جامعه‌ی خویش پیاده کرده است از زنان حق مادر بودن را گرفته و آنها به روبات های کارگر بدل کرده است، زیرا که نیمی از جمعیت جهان را زنان تشکل می‌دهد و این مخلوقات می‌توانند با کار کردن خود سود چشم‌گیری را برای اقتصاد به همراه بیاورند. در این نگاه سودمحور است که به زنان در آمریکا حتی یک روز نیز مرخصی زایمان داده نمی‌شود. از سوی دیگر در اسلام همواره به نقش مادری زن تاکید شده است و زن به عنوان یک مادر در اولویت و رأس امور قرار داده شده است در همین راستا است که پیامبر اسلام در توصیه‌ی خود به  ابوهریره ولی را مؤکدا به خدمت به مادر سفارش می‌کند. صحیح بخاری در این باره بیان  می‌کند : از ابوهریره روایت شده است که مردی به نزدیک رسول‌الله آمد و گفت: یا رسول‌الله، از مردم چه کسی را خدمت کنم؟ رسول گفت: مادرت را" مرد گفت: دیگر چه کسی را؟ رسول گفت: مادرت را. مرد بار دیگر پرسید: پس از او چه کسی را؟ رسول گفت: "مادرت را" چون برای بار چهارم مرد پرسید: دیگر چه کسی را خدمت کنم؟ رسول گفت: "پدرت را"

در جوامع مدرن با سیاست‌گذاری های سیستم لیبرالی و به‌واسطه‌ی خدمات گروه‌های فمینیستی، زن جایگاه اصلی خویش را گم کرده و به قهقرای سیستم اقتصادی سقوط کرده است، سقوطی که در ژرفای آن به زن از دو دریچه نگاه می‌شود دریچه‌ی اول کالای جنسی بودن زن و دریچه‌ی دوم نیروی کار انسانی بودن زنان است. این‌گونه است که زن به عنوان مادر از منشأ اصلی آفرینش خود قطع رابطه کرده و مهمی چون تربیت فرزندان و جامعه سازی را مورد غفلت قرار می‌دهد. زیرا که زن اکنون و در این نظام یا باید پاسخگویی فریاد های کودک خویش باید و یا فریاد های که از شغل و جامعه‌ی لیبرال بر سرش نازل می‌شود. این در حالی است که زن در عمل حق انتخابی ندارد و با سیاست‌گذاری های که صورت گرفته است ناچار است به فریاد های شغلی خود برسد و از کودک خویش غافل شود. غفلتی که نتیجه‌های زیان باری برای جامعه به همراه دارد. در همین راستا است که سیاست‌گذاران صهیونیستی راه برده کردن جوامع مختلف را در تمرکز بر مادر زدایی جوامع یافته‌اند و صراحتاً در پروتکل های خویش اذعان می‌کنند : "اگر می‌‌خواهیم نسل‌ آینده را تحت سلطه خود قرار دهیم باید خانواده را تخریب کنیم و محور اصلی خانواده که مادر است باید هدف قرار بگیرد." همین مسئله کلید این نکته است که چرا آمریکایی امروز استقلال خود را در برابر تفکر صهیونیستی در جهان از دست داده است و کاملاً به بردگی این تفکر در آمده است زیرا که اکنون بعد از سال‌ها تلاش تفکر مادر زدایی در آمریکا به گونه‌ی برای این محافل مثمر ثمر واقع شده است که دیگر حتی برای مادران یک روز نیز مرخصی زایمان در نظر گرفته نمی‌شود.

نهایتاً این کودکان جامعه هستند که آینده‌سازان و برکت آن جامعه به شمار می روند. کودکانی که در بدو تولد خویش با جدا شدن بند ناف آنها وابستگی فیزیکی خویش را با مادران خود از دست داده و از این لحاظ مستقل می‌شوند اما در حقیقت این آغازی است بر وابستگی بیشتر آنها در ابعاد عاطفی که این ابعاد حضور فیزیکی زن را به عنوان نقش مادی در کنار خود لازم دارد. تا مادران به این واسطه بتوانند رسالت تربیتی خود را به نحو احسنت به اجرا در آورند و فرزندانی آزاده و آزاداندیش را در جهت جامعه  سازی تربیت کنند.

 
  • فراز صباحی