ایران اسلامی به عنوان اصلیترین پایگاه شیعیان جهان همواره گرفتار کشاکشه ی مابین فرهنگ ناب برآمده از خاستگاه ایرانی - اسلامی و فرهنگ تهاجمی از خاستگاه غرب بوده است.
از ابتدای انقلاب اسلامی ایران گروهک های سکولار به فعالیت خویش پرداختهاند این گروهها که گاه با پوشیدن پوستین اسلام تا بدنهی اصلی قوای سهگانه نیز نفوذ کردهاند اقداماتی را سبب شدهاند که این اقدامات نه خاستگاه ایرانی دارد و نه خاستگاه اسلامی از آن بر میآید. یکی از این اقدامات سکولاریزه کردن تفکر و فرهنگ مردم از راه تبلیغ مبانی لیبرالیسم در ایران است. این گروههای غربزده که پیشتر با جا انداختن فرهنگ اشرافی گری صدماتی را به بدنهی فرهنگ دینی مردم وارد کرده بودهاند با واردکردن گزارههای مانند جامعهی مدنی از راه جدایی دین از سیاست خواسته یا ناخواسته باعث بسط تفکر تفرد گرایی در ایران شدهاند. جدایی دین از سیاست که در مراحل بعدی خود منجر به جدایی دین از تمام ارکان زندگی میشود، باعث آن میگردد که شعلهی روحیه خیرخواهی و عاقبت اندیشی در دل مردم کم فروغ شده و به جای آن زبانههای آتش منفعت طلبی ، حرص و طمع شعلهور گردد. نتیجهی این رویکرد جدید آن میشود که مردم ایران اکنون بر اساس آمارها جز وام گیرندهترین مردم دنیا هستند. وامداری که آنها را پیش از گذشته وابستهی به زندگی مادی میکند و قلب آنها را از معنویت میشورد. این تهی شدن از تفکر دینی منجر به آن میشود که افراد صلاح و خیر خویش را تنها در مسائل مادی و دنیوی جست و جو کرده و به آن حرص بورزند. در حالی که بر اساس آموزههای اسلام فرد با اعتماد و اعتقاد قلبی به خدا در زندگی خویش به آسایش رسیده و زندگی متعالی را تجربه میکند. در حالی که هماورد تفکر تفردگرایی آن میشود که فرد تنها به مالاندوزی همت گماشته و تنها در جهت رفاه خویش گام بردارد. یکی از اصلیترین مظاهر تقابل دیدگاه دینی و سکولار در ایران را میتوان در مسئلهی فرزند آوری جست و جو کرد.
در جبهه مذهبی با بنمایهی که از آموزههای دینی گرفتهاند و با غایتی که از سبک زندگی متعالی برای خویش ترسیم میکنند، با استناد به احادیث و روایات به تبلیغ و انجام فریضهی فرزند آوری میپردازند، زیرا این گروه اعتقاد دارند که مبنای مادی زندگی آنان رزق و روزی تعیین گشته از طرف حق باریتعالی است و نسبت به صدق گفتار پیامبر صله الله علیه و آله مبنی بر آن که "خانهای که درآن بچه نیست، برکت در آن نیست " اعتقاد راسخ دارند.در برابر این گروه که معاش خود را در آنچه خدا مقدر کرده است میپندارند گروه دومی قرار میگیرند که در نتیجهی تفکر تفرد گرایی و سکولاریسم به سمتی رفتهاند که بانک و نظام مالی را به عنوان خدای خویش برگزیده و خود را وامدار آن میپندارند. برایند این تفکر آن میشود که فرد به فرزند به عنوان المانی مزاحم در مالاندوزی بنگرد که تولد آن نتیجهی جز بیشتر وامدار کردن خانواده ندارد. این چنین افرادی با این تفکر به سبب سبک زندگی که بر گزیدهاند فرزند بیشتر را مقابل فقر بیشتر قرار میدهد زیرا که در سبک زندگی ماشینی که نیل رسیدن رفاه مادی مبنا قرار میگیرد، راه و روشی پایهگذاری میگردد که در آن اعضای خانواده به سبب تفرد گرایی از یکدیگر جدا افتادهاند و نه در یک نظام واحد همراه هم باشند. به موجب شکلگیری خانوادههای منفرد است که شغل افراد از زندگی و تفریح آنان منفک گشته و اعضای خانواده فرد به فرد تنها به فکر خویش و طمعها و تمناهای مادی خویشاند. در این نسل یعنی نسل تفردگرایان فرزندها هر یک نه شیرینی زندگی و نه حتی هدف و غایت تشکیل خانوادهاند بلکه فرزندان آفت های هستند که بار مالی مضاعفی را به خانواده تحمیل میکنند. این تفکر که خاستگاه خود را از نظام سرمایهداری و تفکر وامدار بودن گرفته است اکنون در ایران اسلامی به سبب سالها سیاستگذاری نادرست ریشه دوانده است و به یکی از معضلات جدی تبدیل کشته است. امید است با بصیرتی که مردم شیعه ایران از خود نشان میدهند در آیندهی نه چندان دور شاهد بازگشت سبک زندگی اسلامی باشیم که در آن همدلی و آسایش باعث برکت رزق و رفاه گردد و نه آنکه وامدار بودن و تفرد مبنای زندگی افراد قرار گیرد.
- ۰ نظر
- ۱۴ دی ۹۲ ، ۰۱:۲۹
- ۳۶۷ نمایش