فرزند بیشتر = زندگی با برکت‌تر

پیامبراکرم(ص) می فرماید:

خانه ای که درآن بچه نیست، برکت درآن نیست.

بایگانی
نویسندگان

۶ مطلب با موضوع «سیاست کاهش جمعیت» ثبت شده است

صدای روسیه در گزارشی ویژه از طرح‌های آینده آمریکا تسلط بر جمعیت کره زمین خبر داد.

رادیو دولتی صدای روسیه روز یکشنبه ۱۳ آوریل ۲۰۱۴ (۲۴ فروردین) در مقاله‌ای با عنوان "روی تاریک آمریکا: عقیم‌سازی با هدف کاهش جمعیت کره زمین" به قلم "میلنا زمیلجانیچ" (Milena Zmiljanitsch) خبر از طرح‌های یک‌جانبه‌گرایانه ایالات متحده آمریکا داد که به واسطه آن قصد دارد تمرکز جمعیتی کشورهای جهان را با توجه به مصالح ملی خود تنظیم کند.
*** پیشینه

امروزه اهمیت استراتژیک موضوع "جمعیت" و کاهش یا افزایش آن بیش از گذشته مدّنظر هژمونی‌های جهانی قرار داشته و جایگاه بسیار مهمی در عرصه برنامه‌ریزی‌های کلان داخلی و بین‌المللی پیدا کرده است.

طرح‌ آمریکا برای

برنامه‌ریزی‌های اجتماعی- جمعیتی که در دهه‌های آخر قرن پیش از سوی آمریکا به کشورهای ضعیف‌تر و توسعه‌نیافته دیکته می‌شد، نشان می‌دهد نئومحافظه‌کاران دستگاه سیاسی آمریکا و طراحان پروژه "نظم نوین جهانی" همواره پشت درهای بسته به دنبال به دست گرفتن کمیت و کیفیت جمعیت کره زمین بوده‌اند: "طبق منافع آمریکا، کدام کشور باید چه تعداد جمعیت داشته باشد؟!"

این طرح‌ها هم در خارج از مرزهای آمریکا که غالباً پیگیر کاهش جمعیت ملل در حال توسعه بوده‌اند، پیاده می‌شده و هم در داخل آمریکا که کاهش اقلیت‌های نژادی (سرخپوستان و سیاه‌پوستان) را شامل می‌شود.

*** چشم‌انداز بلندمدت آمریکا برای طرح عقیم‌سازی در کشورها

در سال ۱۹۷۴ پیمانی موسوم به "توافقنامه ۲۰۰" (NSSM ۲۰۰) منعقد شد که طراح آن "هنری کیسینجر" بود. وی در آن زمان مشاور امنیت ملی آمریکا بود. این پیمان تا سال ۱۹۸۹ محرمانه ماند و موضوع آن عبارت بود از بررسی رشد جمعیت در جهان و آثار آن بر امنیت ایالات متحده و منافع خارجی آمریکا.

"کیسینجر" در این طرح، اقداماتی برای کاهش چشمگیر جمعیت پیشنهاد کرده و نوشته بود:

«اکنون جهان غرب، به واردات- صادرات مواد معدنی از کشورهای در حال توسعه وابسته است. اگر رشد جمعیت این کشورها بخواهد مانع توسعه اقتصادی ما و پیشرفت‌های اجتماعی بشود، این بی‌ثباتی به این معنی است که تولیدات آتی و ذخایر معدنی این کشورها نیز با رکود مواجه خواهند شد.»

مبتکر این طرح معتقد است برای شتاب بخشیدن به روند ثبات اقتصادی آمریکا، ۱۳ کشور در حال توسعه و ثروتمند را باید انتخاب و به آن‌ها توجه کرد: هندوستان، بنگلادش، پاکستان، ‌نیجریه، مکزیک، اندونزی، برزیل، فیلیپین، تایلند، مصر، ترکیه، اتیوپی و کلمبیا.
طرح‌ آمریکا برای

"توافقنامه ۲۰۰" پیشنهاد می‌کند که آمریکا برای آنکه بتواند بر سرمایه‌های زیرزمینی این کشورها تسلط یابد، باید جمعیت آن‌ها را به طرز آشکاری کاهش دهد.

اعتراضات خردی نیز در حاشیه عقیم‌سازی اجباری صورت می‌گرفت اما این جریانات معکوس به سرعت محو می‌شد. مثلاً در هند عده زیادی از زوج‌ها پس از قرار گرفتن در معرض عملیات پزشکی عقیم‌سازی، درصدد بازگشت به امکان باروری قبلی بوده با در معرض بیماری‌های عدیده‌ای قرار گرفته بودند.
طرح‌ آمریکا برای
طرح‌ آمریکا برای
• آفریقا

عجیب‌ترین طرح جمعیتیNSSM ۲۰۰ که سیاست‌هایی برای جمعیت جهان تبیین می‌کرد، کمک‌های بین‌المللی غذایی و دارویی به کشورهای فقیر منوط به اجرای برنامه‌های کنترل جمعیتی در کشورهای آفریقایی بود. ایجاد جنگ‌های داخلی و قبیله‌ای در آفریقا و تامین تسلیحات این جنگ‌ها و... بخش‌های دیگر برنامه "کیسینجر" بود.

بدین ترتیب در عرض چند دهه بیش از ۲۰ میلیون آفریقایی در اثر جنگ‌های داخلی، بیماری و گرسنگی جان باختند. در سال ۲۰۰۴ سازمان جهانی حقوق بشر از دولت بوش خواست NSSM۲۰۰ را ملغی کند که این درخواست رد شد.

• برزیل


این نقشه محرمانۀ "کیسینجر" اندک اندک به اجرا درآمد. دهه ۱۹۸۰ و ۱۹۹۰ در آمریکای لاتین، عقیم‌سازی زنان و مردان، به عنوان عمومی‌ترین روش جلوگیری از بارداری رواج یافت.

در آغاز دهه ۱۹۹۰ وزیر سلامت برزیل دستور داد مطالعه بر روی عقیم‌سازی زنان برزیلی را آغاز کنند. پژوهش‌های به عمل آمده نشان می‌دهد حدود ۴۴% از کل زنان برزیلی بین ۱۴ تا ۵۵ سال به طور منظم تحت این عمل پزشکی قرار گرفته‌اند.

طرح‌ آمریکا برای
جالب آنکه پروسه عقیم‌سازی زنان برزیلی توسط سازمان‌ها و مراکزی انجام می‌شد که تعداد بسیار کمی از آن‌ها برزیلی بودند و همگی تحت نظارت "نمایندگی ایالات متحده برای توسعه بین‌المللی" (USAID) فعالیت داشتند: فدراسیون جهانی طرح‌های خانواده (IPPF)، بنیاد پیش‌رو (Pathfinder Foundation)، انجمن جراحی داوطلبانه عقیم‌سازی، کانون بین‌المللی حمایت از سلامت خانواده.

دولت برزیل که در تمام این مدت حامی این طرح بود و با انگیزه "مبارزه با فقر" آنرا اجرا می‌کرد، در سال ۱۹۸۹ طرح عقیم‌سازی زنان را غیرضروری عنوان کرد؛ البته این تصمیم دیرهنگام بی‌فایده بود و طی همین سال‌ها بیش از ۹۰% زنان برزیلی که ریشه‌های آفریقایی داشتند، برای همیشه نابارور شدند.

• پرو

بر اساس اعلام کمیسیون دولتی حقوق بشر در کشور پرو، بین سال‌های ۱۹۹۵ الی ۲۰۰۰ میلادی موج عقیم‌سازی باز هم به بهانه غلبه بر فقر و فلاکت مردم پرو به راه افتاد.

تنها در عرض پنج سال، بیش از ۳۰۰ هزار زن و ۲۴ هزار مرد عقیم شدند. در حاشیه این طرح نیز از طریق بروشور، پوستر و پیام‌های رسانه‌ای تبلیغات فراوانی صورت گرفت. زنان و مردان با امید به وعدۀ "خوشبختی و رفاه بیشتر" یکی پس از دیگری، خود را در معرض ناباروری‌های داوطلبانه قرار می‌دادند.

سیاست عقیم‌سازی‌های جمعی، سبب بروز بحران جمعیتی در برخی مناطق پرو شد که در نهایت منجر به عقبگرد اقتصادی این کشور شد. طبق تحقیقات انجام شده توسط حقوقدانان، در دهه ۱۹۹۰ میلادی صدها زن و مرد از طبقات پایین اجتماعی، بر خلاف میل خویش به طرح عقیم‌سازی تن دادند.

مجموع هزینه‌های کمپانی عقیم‌سازی در پرو از سوی آمریکا (USAID) تأمین می‌شد.

طرح‌ آمریکا برای
• فیلیپین

در سال ۱۹۹۵ شبکه خبری بی‌بی‌سی در برنامه مستندی با عنوان "آزمایشگاه انسانی" به این موضوع پرداخت و فاش کرد که در فیلیپین واکسن ‌های ضدّ کزاز آلوده‌ای استفاده شده که زنان این کشور را برای همیشه نابارور کرده است.

• روآندا

در سال ۲۰۱۱ بزرگترین پروژه چندوجهی، با هدف عقیم‌سازی ۷۰۰ هزار مرد در کشور روآندا به اجرا درآمد. این پروژه نیز به مدت سه سال تعریف شد و پشتیبانی مالی آن باز هم تماماً به عهده آمریکا (USAID) بود.

"استفن موشر" (Stephen Mosher) رئیس مؤسسه تحقیقات جمعیتی آمریکا بر این باور بود که هرچند فلسفۀ حضور و شرکت در این طرح، داوطلبانه است اما در مقیاس بزرگ، عملاً به اجبار منتهی می‌شود، اما این مسئله مهمی نیست. چون تأثیراتی که عقیم‌سازی بر زندگی خانوادگی و بر پیشرفت اقتصاد روآندا می‌گذارد، قابل توجه است و به طورکلی عقیم‌سازی، بهترین روشی است که می‌توان از طریق آن جلوی پیشرفت بیماری ایدز را گرفت.

این موضع‌گیری غیرمسئولانه در حالی است که طبق قوانین ایالات متحده آمریکا، دریافت هرگونه هزینه برای سقط جنین اجباری و یا عقیم‌سازی ممنوع است.

*** نتیجه‌گیری

این تنها گوشه‌ای از چند کشور بود که با چیرگی آمریکا، میزان کنترل جمعیت و آمارهای زاد و ولد مدیریت می‌شوند. آمریکا و هم‌پیمانانش همواره تلاش دارند به جهانیان بقبولانند که عامل اصلی معضلات و مشکلات امروز جهان افزایش جمعیّت جهان سومی‌هاست. از همین رو تبلیغ کاهش زاد و ولد در راستای سیاست‌های جمعیت‌زدایانه آمریکا از موارد آشکاری است که کشورهای درحال توسعه با آن مواجهند.

طرح‌ آمریکا برای

صدای روسیه در پایان مقاله‌اش می‌نویسد:

«قوانین بین‌المللی حاکیست عقیم‌سازی اجباری، جنایتی علیه بشریت است، ولی می‌بینیم که همچنان به صورت سیستماتیک و چندجانبه در حال انجام است و صلاحیت دیوان کیفری بین‌المللی را زیر سؤال می‌برد.»
  • حمید

برژینسکی مشاور امنیت ملی کاخ سفید در دولت کارتر و استراتژیست ارشد آمریکا:

«از فکر کردن به حمله پیش دستانه علیه تاسیسات هسته ای ایران اجتناب کنید و گفتگو ها با تهران را حفظ کنید، بالاتر از همه بازی طولانی مدتی را انجام دهید چون زمان و آمارهای جمعیتی و تغییر نسل در ایران به نفع رژیم کنونی نیست».


  • حمید

زن به عنوان یک انسان تحت عنوان اشرف مخلوقات در نظام هستی برگزیده شد تا دوشادوش مرد راه سعادت را از طریق خلیفه‌الله بودن طی کند. جامعه‌ی بشری رشد و نمو خود را مدیون زنانی است که با ایفای نقش مادری خود نه تنها فرزندان شایسته را تربیت کرده‌اند بلکه در طول این تربیت جامعه‌های تراز را رقم‌زده‌اند. از این رو نگاه به زن یک نگاه مقدس است که برآیند ناشی از آن منتج به جامعه‌ی سازی می‌شود. بنابراین در تاریخ بشری ماهیت زن را نمی‌توان منفک از نقش مادری وی در نظر گرفت.

 اما در جامعه‌ی مدرن امروز نگاه به زن رنگ و بویی جدید به خود گرفته است، به طوری که زن که پیش از این به عنوان مادر مورد ستایش بود اکنون به عنوان کالایی به آن نگاه می‌شود که نقشی جز سودآوری برای نظام سرمایه‌داری ندارد نقشی که در محترمانه‌ترین شقوق خود از زن یک نیروی کار و کارگر اجتماعی می‌سازد که حقوق اجتماعی‌اش محدود در نظام مالی است که در آن کار می‌کند. نقشه زیر بیان‌کننده‌ی کشور های است که در آن به زنان بعد از تولد فرزندان مرخصی اهدا می‌شود. در حالی که امریکا به عنوان کشوری با سیستم لیبرال دموکراسی آموزه‌های نظام اقتصادی لیبرال را در جامعه‌ی خویش پیاده کرده است از زنان حق مادر بودن را گرفته و آنها به روبات های کارگر بدل کرده است، زیرا که نیمی از جمعیت جهان را زنان تشکل می‌دهد و این مخلوقات می‌توانند با کار کردن خود سود چشم‌گیری را برای اقتصاد به همراه بیاورند. در این نگاه سودمحور است که به زنان در آمریکا حتی یک روز نیز مرخصی زایمان داده نمی‌شود. از سوی دیگر در اسلام همواره به نقش مادری زن تاکید شده است و زن به عنوان یک مادر در اولویت و رأس امور قرار داده شده است در همین راستا است که پیامبر اسلام در توصیه‌ی خود به  ابوهریره ولی را مؤکدا به خدمت به مادر سفارش می‌کند. صحیح بخاری در این باره بیان  می‌کند : از ابوهریره روایت شده است که مردی به نزدیک رسول‌الله آمد و گفت: یا رسول‌الله، از مردم چه کسی را خدمت کنم؟ رسول گفت: مادرت را" مرد گفت: دیگر چه کسی را؟ رسول گفت: مادرت را. مرد بار دیگر پرسید: پس از او چه کسی را؟ رسول گفت: "مادرت را" چون برای بار چهارم مرد پرسید: دیگر چه کسی را خدمت کنم؟ رسول گفت: "پدرت را"

در جوامع مدرن با سیاست‌گذاری های سیستم لیبرالی و به‌واسطه‌ی خدمات گروه‌های فمینیستی، زن جایگاه اصلی خویش را گم کرده و به قهقرای سیستم اقتصادی سقوط کرده است، سقوطی که در ژرفای آن به زن از دو دریچه نگاه می‌شود دریچه‌ی اول کالای جنسی بودن زن و دریچه‌ی دوم نیروی کار انسانی بودن زنان است. این‌گونه است که زن به عنوان مادر از منشأ اصلی آفرینش خود قطع رابطه کرده و مهمی چون تربیت فرزندان و جامعه سازی را مورد غفلت قرار می‌دهد. زیرا که زن اکنون و در این نظام یا باید پاسخگویی فریاد های کودک خویش باید و یا فریاد های که از شغل و جامعه‌ی لیبرال بر سرش نازل می‌شود. این در حالی است که زن در عمل حق انتخابی ندارد و با سیاست‌گذاری های که صورت گرفته است ناچار است به فریاد های شغلی خود برسد و از کودک خویش غافل شود. غفلتی که نتیجه‌های زیان باری برای جامعه به همراه دارد. در همین راستا است که سیاست‌گذاران صهیونیستی راه برده کردن جوامع مختلف را در تمرکز بر مادر زدایی جوامع یافته‌اند و صراحتاً در پروتکل های خویش اذعان می‌کنند : "اگر می‌‌خواهیم نسل‌ آینده را تحت سلطه خود قرار دهیم باید خانواده را تخریب کنیم و محور اصلی خانواده که مادر است باید هدف قرار بگیرد." همین مسئله کلید این نکته است که چرا آمریکایی امروز استقلال خود را در برابر تفکر صهیونیستی در جهان از دست داده است و کاملاً به بردگی این تفکر در آمده است زیرا که اکنون بعد از سال‌ها تلاش تفکر مادر زدایی در آمریکا به گونه‌ی برای این محافل مثمر ثمر واقع شده است که دیگر حتی برای مادران یک روز نیز مرخصی زایمان در نظر گرفته نمی‌شود.

نهایتاً این کودکان جامعه هستند که آینده‌سازان و برکت آن جامعه به شمار می روند. کودکانی که در بدو تولد خویش با جدا شدن بند ناف آنها وابستگی فیزیکی خویش را با مادران خود از دست داده و از این لحاظ مستقل می‌شوند اما در حقیقت این آغازی است بر وابستگی بیشتر آنها در ابعاد عاطفی که این ابعاد حضور فیزیکی زن را به عنوان نقش مادی در کنار خود لازم دارد. تا مادران به این واسطه بتوانند رسالت تربیتی خود را به نحو احسنت به اجرا در آورند و فرزندانی آزاده و آزاداندیش را در جهت جامعه  سازی تربیت کنند.

 
  • فراز صباحی

در صورت جلسه های کابینه دولت سازندگی آمده که وزارتخانه های آموزش و پرورش، فرهنگ و ارشاد اسلامی و وزارت علوم متولّی آموزش زنان در امر تحدید موالید(کاهش باروری) و ترویج سبک زندگی مطلوب به عنوان نتیجه ی «فرزند کمتر» هستند. امروز نتایج زحمات آن دولتها به بار نشسته!

در پژوهشی سعی شد وضعیت باروری در استان خراسان رضوی بررسی شود.

به گزارش مهرخانه، هدف اصلی مقاله حاضر، همسان‌سازی و تحلیل تباین‌های فضایی باروری در استان خراسان رضوی براساس داده‌های سال 1385 با کاربرد روش توصیفی ـ تحلیلی همراه با آزمون‌های مناسب آماری است.

شناخت تعادل‌های درونی یا صرفاً جمعیتی، به ویژه باروری و تباین‌های آن در فضای جغرافیایی، دارای ارزش کاربردی در زمینه شناسایی مناطق مشکل‌دار و پیش‌بینی بهتر تحولات آینده است. بین تعادل‌های درونی و بیرونی جمعیت مانند روحیه ملی، دانش، فرهنگ و انسجام اجتماعی، رابطه‌ای متقابل وجود دارد. اصولاً جمعیت هنگامی ‌‌نقش مؤثری در سطح توسعه و قدرت می‌‌یابد، که از هر دو نوع تعادل بهره‌مند باشد.

ایران نمونه بارزی از غالب شدن واقع‌گرایی در تاریخ است. اکنون برخلاف روند غالب در دهه گذشته، ایران از نظر اعمال روش‌های کنترلی، بالاترین سطح را در میان کشورهای اسلامی ‌دارد.

مطالعات در خصوص باروری در ایران بیشتر به دلیل فقدان اطلاعات قابل اتکا، تا سال 1385به صورت نمونه‌ای انجام شده است که در آنها اثبات رابطه باروری با میزان سواد زنان ایران و اختلاف شدید باروری در زنان بی‌سواد (5.4 فرزند) با زنان دیپلم به بالا (1.5 فرزند) در سال 1380 دارای اهمیت فراوان است. 

مطالعات نمونه‌ای دیگر در سطوح ملی و منطقه‌ای، عواملی چون بالا رفتن سن ازدواج زنان، اشتغال زنان در خارج از منزل، شهرنشینی، میزان استفاده از ابزار پیشگیری، نوگرایی و بهبود وضعیت زندگی را بر کاهش باروری اثبات کرده‌اند. 

استان خراسان رضوی به دلایلی از قبیل دارا بودن 5.6 میلیون نفر جمعیت در سال 1385، تنوع قومی- ‌‌مذهبی، مرز طولانی با افغانستان و به ویژه نرخ موالید بالا و ناهمگون، جاذبه ویژه‌ای برای مطالعات جمعیتی دارد. برای نمونه در سال 1375 باروری کل در استان خراسان بزرگ 3.4 فرزند و بیشترین و کمترین آن به ترتیب در خواف و کاشمر با 5.49 و 2.77 فرزند، تفاوت آشکاری را نشان داده‌اند.

یکی از اهداف پژوهش حاضر، بررسی و تحلیل رابطه باروری به عنوان متغیر وابسته با شهرنشینی، سواد، فقر و مهاجرپذیری در مقیاس شهرستان‌های خراسان رضوی است.

روش تحقیق
روش تحقیق بنابر ماهیت و اهداف، از نوع توصیفی و تحلیلی است که به ضرورت از آزمون همبستگی و رگرسیون چندمتغیره برای درک روابط بین متغیرها و تبیین تأثیرات آنها استفاده شده است. داده‌های موالید به صورت خام مربوط به سال 1385 از اداره ثبت احوال استان دریافت شده است. 

ساختار سنی جمعیت بر میزان موالید تأثیری ندارد
اولین یافته تحقیق حکایت از آن دارد که تناسب تقریباً کاملی بین میزان عمومی‌‌ و همسان‌شده برقرار است. به عبارتی، ساختار سنی جمعیت تأثیری بر میزان موالید و باروری نداشته و لذا میزان‌های متفاوت باروری متأثر از عوامل دیگری است. 

میزان موالید عمومی ‌‌و همسان‌شده شهرستان‌ها تقریباً برابرند، زیرا حاصل تقسیم تعداد موالید واقعی بر موالید مورد انتظار (نسبت موالید همسان‌شده) با حاصل تقسیم میزان موالید عمومی ‌‌در شهرستان بر میزان موالید عمومی‌‌ استان برابر است. از سوی دیگر، حاصل ضرب نسبت موالید همسان‌شده در میزان موالید عمومی ‌‌استان (موالید همسان‌شده) اختلاف چندانی با موالید عمومی‌‌ شهرستان‌ها ندارد. تفاوت شهرستان‌های مرزی خواف، تربت‌جام، تایباد، سرخس و درگز با سایر شهرستان‌ها کاملاً واضح است.

نرخ باروری در مناطق سُنّی‌نشین 
دومین یافته نشان می‌‌دهد که میزان باروری ویژه سنین 15 تا 29 در مناطق مرزی کاملاً متفاوت از سایر مناطق است. در مجموع در کلیه سنین، شهرستان‌های سُنّی‌نشین خواف، تایباد و تربت‌جام هم‌مرز با کشور افغانستان، باروری بالایی دارند. بیشترین همگونی باروری در سنین 25 تا 29 است و عمده شهرستان‌ها از این نظر در طبقه متوسط قرار گرفته‌اند.

2.1 نفر؛ میزان باروری کل استان 
سومین یافته تصریح می‌‌کند میزان باروری در سه شهرستان واقع در مرز شرقی کشور یعنی خواف، تربت‌جام و تایباد، حداقل 23.3 تا حداکثر 45 درصد بیشتر از متوسط استانی است. 

در طبقه میانی از نظر شدت باروری، فقط دو شهرستان سرخس (با نسبت موالید همسان‌شده 1.23) و درگز (با نسبت 1.11) واقع در مناطق مرزی استان، مشاهده می‌‌شوند. در نتیجه، بیشترین مقادیر باروری کل (3.1 تا 2.3 فرزند) به ترتیب در شهرستان‌های خواف، تربت‌جام، تایباد، سرخس و درگز به چشم می‌‌خورند. شهرستان مشهد با نسبت موالید همسان‌شده 0.92 و باروری کل 1.88 دیده می‌‌شود و از آن‌جاکه 51 درصد جمعیت استان را در خود جای داده است، میزان باروری کل استان به 2.1 نفر رسیده است.

رابطه معکوس باروری کل با میزان‌های سواد، مهاجرپذیری
در بررسی همبستگی شاخص باروری کل ـ به عنوان برآیند نهایی میزان‌های باروری ویژه سنی ـ با متغیرهای مستقل، نتایج مهمی ‌‌به دست آمده که نشان از رابطه معکوس و معنادار باروری کل با میزان‌های سواد، مهاجرپذیری از سایر استان‌ها، اندازه جمعیت و شاخص اجتماعی، و رابطه مستقیم معنادار آن با معیار فقر (نسبت خانوارهای زیر پوشش کمیته امداد شهرستان‌ها) است.

عدم رابطه میزان باروری با اشتغال زنان و نیز اشتغال در بخش صنعت می‌‌تواند تاحدی ناشی از ابهام در تعاریف، نوع و سطح فعالیت صنعتی شهرستان‌ها و صحت آمارهای رسمی ‌‌باشد. 

در مجموع، هرچه اندازه جمعیت، نسبت باسوادی، جاذبه مهاجرپذیری از سایر استان‌ها و شاخص توسعه اجتماعی شهرستان بیشتر بوده، باروری کل کمتری اتفاق افتاده است. 

بین میزان باروری و شهرنشینی رابطه‌ معنادار وجود ندارد/ عمومیت یافتن کنترل باروری در مناطق روستایی
نبودِ رابطه معنادار بین باروری و شهرنشینی را می‌‌توان نشانه عمومیت‌یابی کنترل باروری در مناطق روستایی دانست؛ مطالعات محلی نیز براساس آمارهای خانه‌های بهداشت، این واقعیت را به اثبات رسانده‌اند. 

معناداری رابطه میان میزان باروری و نسبت جذب مهاجر از استان‌ها، در واقع به دلیل قدرت جذب بالاتر شهرستان‌هایی است که از سطوح توسعه بیشتری بهره می‌‌برند. این رابطه در خصوص مهاجران نزدیک (داخل استانی) صادق نیست، در نتیجه رابطه معناداری بین باروری و میزان جذب این گروه از مهاجران برقرار نشده است.

تأثیر سواد بر فرزندآوری
پنجمین یافته نشان می‌‌دهد با ارتقای سطح سواد توأم با شهرنشینی، انتظار می‌‌رود میزان باروری در سنین مذکور در آینده کاهش شدیدی پیدا کند. 40.7 درصد تغییرات متغیر وابسته (باروری 25 تا 29 ساله‌ها) تحت‌تأثیر سواد و شهرنشینی است. در این شهرها سطح باروری عمدتاً به صورت مستقیم تحت‌تأثیر سواد و به صورت معکوس تحت‌تأثیر فقر قرار دارد.

حدود 40 درصد از تغییرات باروری کل به وسیله متغیر سواد و 21.5 درصد به وسیله متغیر فقر تبیین می‌‌شود.

لازم به ذکر است این پژوهش با عنوان کامل « تحلیل جغرافیایی وضعیت باروری در استان خراسان رضوی» توسط حمید شایان انجام شده و سال 1388 در پژوهش‌های جغرافیای انسانی،به چاپ رسیده است.

  • حمید

ایران اسلامی به عنوان اصلی‌ترین پایگاه شیعیان جهان همواره گرفتار کشاکشه ی مابین فرهنگ ناب برآمده از خاستگاه ایرانی - اسلامی و فرهنگ تهاجمی از خاستگاه غرب بوده است.

 از ابتدای انقلاب اسلامی ایران گروهک های سکولار به فعالیت خویش پرداخته‌اند این گروه‌ها که گاه با پوشیدن پوستین اسلام تا بدنه‌ی اصلی قوای سه‌گانه نیز نفوذ کرده‌اند اقداماتی را سبب شده‌اند که این اقدامات نه خاستگاه ایرانی دارد و نه خاستگاه اسلامی از آن بر می‌آید. یکی از این اقدامات سکولاریزه کردن تفکر و فرهنگ مردم از راه تبلیغ مبانی لیبرالیسم در ایران است. این گروه‌های غرب‌زده که پیش‌تر با جا انداختن فرهنگ اشرافی گری صدماتی را به بدنه‌ی فرهنگ دینی مردم وارد کرده بوده‌اند با واردکردن گزاره‌های مانند جامعه‌ی مدنی از راه جدایی دین از سیاست خواسته یا ناخواسته باعث بسط تفکر تفرد گرایی در ایران شده‌اند. جدایی دین از سیاست که در مراحل بعدی خود منجر به جدایی دین از تمام ارکان زندگی می‌شود، باعث آن می‌گردد که شعله‌ی روحیه خیرخواهی و عاقبت اندیشی در دل مردم کم فروغ شده و به جای آن زبانه‌های آتش منفعت طلبی ، حرص و طمع شعله‌ور گردد. نتیجه‌ی این رویکرد جدید آن می‌شود که مردم ایران اکنون بر اساس آمارها جز وام گیرنده‌ترین مردم دنیا هستند. وام‌داری که آنها را پیش از گذشته وابسته‌ی به زندگی مادی می‌کند و قلب آنها را از معنویت می‌شورد. این تهی شدن از تفکر دینی منجر به آن می‌شود که افراد صلاح و خیر خویش را تنها در مسائل مادی و دنیوی جست و جو کرده و به آن حرص بورزند. در حالی که بر اساس آموزه‌های اسلام فرد با اعتماد و اعتقاد قلبی به خدا در زندگی خویش به آسایش رسیده و زندگی متعالی را تجربه می‌کند. در حالی که هماورد تفکر تفردگرایی آن می‌شود که فرد تنها به مال‌اندوزی همت گماشته و تنها در جهت رفاه خویش گام بردارد. یکی از اصلی‌ترین مظاهر تقابل دیدگاه دینی و سکولار در ایران را می‌توان در مسئله‌ی فرزند آوری جست و جو کرد.

در جبهه مذهبی با بن‌مایه‌ی که از آموزه‌های دینی گرفته‌اند و با غایتی که از سبک زندگی متعالی برای خویش ترسیم می‌کنند، با استناد به احادیث و روایات به تبلیغ و انجام فریضه‌ی فرزند آوری می‌پردازند، زیرا این گروه اعتقاد دارند که مبنای مادی زندگی آنان رزق و روزی تعیین گشته از طرف حق باری‌تعالی است و نسبت به صدق گفتار پیامبر صله الله علیه و آله مبنی بر آن که "خانه‌ای که درآن بچه نیست، برکت در آن نیست " اعتقاد راسخ دارند.در برابر این گروه که معاش خود را در آنچه خدا مقدر کرده است می‌پندارند گروه دومی قرار می‌گیرند که در نتیجه‌ی تفکر تفرد گرایی و سکولاریسم به سمتی رفته‌اند که بانک و نظام مالی را به عنوان خدای خویش برگزیده و خود را وام‌دار آن می‌پندارند. برایند این تفکر آن می‌شود که فرد به فرزند به عنوان المانی مزاحم در مال‌اندوزی بنگرد که تولد آن نتیجه‌ی جز بیشتر وام‌دار کردن خانواده ندارد. این چنین افرادی با این تفکر به سبب سبک زندگی که بر گزیده‌اند فرزند بیشتر را مقابل فقر بیشتر قرار می‌دهد زیرا که در سبک زندگی ماشینی که نیل رسیدن رفاه مادی مبنا قرار می‌گیرد، راه و روشی پایه‌گذاری می‌گردد که در آن اعضای خانواده به سبب تفرد گرایی از یکدیگر جدا افتاده‌اند و نه در یک نظام واحد همراه هم باشند. به موجب شکل‌گیری خانواده‌های منفرد است که شغل افراد از زندگی و تفریح آنان منفک گشته و اعضای خانواده فرد به فرد تنها به فکر خویش و طمع‌ها و تمناهای مادی خویش‌اند. در این نسل یعنی نسل تفردگرایان فرزندها هر یک نه شیرینی زندگی و نه حتی هدف و غایت تشکیل خانواده‌اند بلکه فرزندان آفت های هستند که بار مالی مضاعفی را به خانواده تحمیل می‌کنند. این تفکر که خاستگاه خود را از نظام سرمایه‌داری و تفکر وام‌دار بودن گرفته است اکنون در ایران اسلامی به سبب سال‌ها سیاست‌گذاری نادرست ریشه دوانده است و به یکی از معضلات جدی تبدیل کشته است. امید است با  بصیرتی که مردم شیعه ایران از خود نشان می‌دهند در آینده‌ی نه چندان دور شاهد بازگشت سبک زندگی اسلامی باشیم که در آن همدلی و آسایش باعث برکت رزق و رفاه گردد و نه آنکه وام‌دار بودن و تفرد مبنای زندگی افراد قرار گیرد.

  • فراز صباحی

یکی از اصلی‌ترین سیاست های استکبار جهانی کاهش جمعیت در کشور های جهان سوم است. هنری کیسینجر از استراتژیست های ارشد آمریکایی در این باره می‌گوید:

 سیاست کاهش جمعیت باید در اولویت سیاست خارجه آمریکا در قبال کشور های جهان سوم باشد، زیرا که رشد و شکوفایی اقتصاد آمریکا وابسته به مواد معدنی است که از خارج این کشور وارد می‌شود مخصوصاً از کشور های کمتر توسعه‌یافته

 

 Depopulation should be the highest priority of foreign policy towards the third world, because the US economy will require large and increasing amounts of minerals from abroad, especially from less developed countries.

 

http://www.rense.com/general59/kissingereugenics.htm

  • فراز صباحی